Eranshahr

View Original

سگ و بره

افزوده شده به کوشش: Astiage

شهر یا استان یا منطقه: ؟

منبع یا راوی: سید احمد وکیلیان

کتاب مرجع: فرهنگ افسانه های مردم ایران

صفحه: 163 - 164

موجود افسانه‌ای: سگ و بره - روباه و گرگ سخنگو

نام قهرمان: سگ

جنسیت قهرمان/قهرمانان: حیوان

نام ضد قهرمان: روباه و گرگ

روایت دیگر از روباه و حیوانات دیگر که روباه نقش منفی در این داستان دارد و میخواهد با مکر و حیله چراگاه را از چنگ سگ و بره در بیاورد.

اریایی بود یک سنگ و یک بره ای داشت. سگ و بره با هم رفیق بودند. چوپان روزها بره را به چرا می برد. اما سگ در خانه بود. سگ و بره با هم قرار گذاشته بودند که هر چه روزها ارباب میگوید و سگ می شنود برای بره تعریف کند.یک روز ارباب به زنش گفت چون گوشت نداریم و زمستان است، علوفه هم نداریم که به بره بدهیم بیا بره را بکشیم اینجا سگ غصه دار شد که تنها می شود. وقتی بره از چرا برگشت دید که سگ گریه میکند. گفت: «چرا گریه می کنی؟ سگ گفت تو را میخواهند بکشند بره گفت: «باید چه کار کنیم؟ سگ گفت: «من جایی بلدم که آب و علف زیاد و چراگاه خوبی است.» و بره هم گفت باشه صبح روز بعد که بره را از طویله بیرون آوردند، همراه با سگ فرار کردند و با هم به همان چراگاه رفتند. جایی پر از آب و علف دیدند. سگ گفت: اینجا برای تو جای خوبی است و من هم روزها به دره می روم و غذایی می خورم و شبها برای نگهبانی تو بر میگردم در یکی از روزها که بره تنها بود روباهی پیدا شد و به بره گفت تو به چه دلیل اینجا آمده ای و در چراگاه ما می چری؟بره گفت: اینجا مال تو نیست مال خدا است. روباه گفت: «من شاهد دارم. شب وقتی که سگ برگشت بره موضوع آمدن روباه را تعریف کرد و گفت که روباه برای آوردن شاهد رفته است. سنگ هم گرفت گودالی کند و داخل گودال رفت و روی آن را با خاشاک پوشاند و به بره گفت من می روم توی این گودال وقتی روباه آمد او را قسم میدهی و میگویی که من اینجا پیری دفن دارم و به این پیر قسم بخور که این چراگاه مال توست و تو هم دیگر هیچ نترس و بقیه کارها با من.روز بعد روباه همراه با گرگ که شاهد او بود آمدند و دوباره به بره اعتراض کردند که چرا اینجا میچری؟ بره گفت شما باید قسم بخورید به این پیری که در اینجا دفن است. آنها هم قسم خوردند دستهایشان را روی گودال زدند. وقتی که دستهای آنها روی خاشاک خورد سگ بیرون پرید و گلوی گرگ را گرفت و او را کشت روباه هم فرار کرد اما سگ روباه را هم تعقیب کرد و او را هم کشت و با بره خوش و خرم زندگی کردند.