شغال و مرغ دزد
افزوده شده به کوشش: نسرین طاهری پور
شهر یا استان یا منطقه: -
منبع یا راوی: گردآورنده: مرسده زیر نظر نویسندگان انتشارات پدیده انتشارات پدیده چاپ اول
کتاب مرجع: فرهنگ افسانه های مردم ایران
صفحه: ۴۶۹-۴۷۰
موجود افسانهای: ندارد
نام قهرمان: شغال
جنسیت قهرمان/قهرمانان: حیوان
نام ضد قهرمان: دهقان
این روایت لطیفهوار در گروه قصههای روباه قرار میگیرد. گرچه حیوان آزاردهنده در این روایت شغال است، اما کنشها، برخوردها و ساختار در این نوع قصه چه روباه در آن حضور داشته باشد و چه شغال یکی است. گذشته از این در برخی از مناطق که شغال فراوان بوده اعمال روباه قصهها منصوب به آن میشده است.
یکی بود یکی نبود. یک شغالی بود که هر شب به خانهی مردی دهقان میرفت و از لانهی مرغان، مرغ چاق و چلهای را میدزدید و میبرد. شبی دهقان که از دست شغال دزد به تنگ آمده بود در کمین نشست و شغال را دم لانهی مرغها به دام انداخت. شغال که دید گرفتار شده با زاری و التماس به مرد دهقان قول داد که اگر او را آزاد کند هرگز برای دزدی مرغ به خانهاش نیاید. دهقان که آه و زاری او را دید قولش را قبول کرد و او را آزاد نمود. شب بعد باز دهقان شغال را دید که کنار لانهی مرغان سر خود را به روی دستها گذاشته و خوابیده. دهقان این بار وقتی شغال را به چنگ آورد سخت کتکش زد و گفت: «فلان فلان شده مگر تو به من قول ندادی که دیگه برای دزدی خونهی من نیایی؟» شغال با ناله و زاری جواب داد: «هنوز هم سر حرف خودم باقی هستم و قرارم را نشکستم.» دهقان با عصبانیت گفت: «پدرسوخته این چه قول و قراریه که یک شب طاقت نیاوردی و باز به سراغ مرغها آمدی تا آنها را بدزدی.» شغال گفت: «اشتباه شما همین جاست. چون من برای دزدی نیومدهام بلکه فقط از صدای قد قد مرغهای تو خوشم میاد و کیف میکنم.»