Eranshahr

View Original

پیرمرد خارکن

افزوده شده به کوشش: ‌‌Astiage N.

شهر یا استان یا منطقه: nan

منبع یا راوی: روایت خانم خدیجه حسینی. گردآورنده آقای سید حسین میرکاظمی

کتاب مرجع: افسانه های دیار همیشه بهار ص ۱۸۶

صفحه: ۳۷۵-۳۷۶

موجود افسانه‌ای: گوزن سخنگو

نام قهرمان: پیرمرد خارکن

جنسیت قهرمان/قهرمانان: nan

نام ضد قهرمان: همسایهٔ دزد

یکی از نگرشهای موجود در قصه ها رابطه ثروت و تقدیر است. در برخی از آنها قهرمان معتقد است که اگر مقدر باشد یا خدا بخواهد به آنچه . می خواهد می رسد. قصه «پیر مرد خارکن» از این گونه است.

پیرمردی بود که از راه خارکنی و فروش آن روزگار می گذراند. روزی مشغول کار بود که دید بز قوی و بزرگی از جلویش رد شد پیرمرد به دنبالش رفت و دید بز وارد خانه ای شد پیرمرد هر چه گشت تا در خانه را پیدا کند و داخل شود نتوانست نا امید برگشت. روز بعد پیرمرد آهویی را دید که دوان دوان میگذشت و به سوی آن خانه می رفت پیرمرد آهو را هم نتوانست بگیرد. روز سوم، گوزنی از جلویش رد شد و به سوی همان خانه رفت پیرمرد دنبال گوزن رفت. گوزن سر برگرداند و پرسید چه میخواهی؟ پیرمرد گفت میخواهم تو را بگیرم بفروشم و نانی برای زن و بچه ام تهیه کنم آهو گفت داخل این خانه گرگ پیر و کوری است. خداوند ما را برای او میفرستد تا خوراکش شویم ما روزی گرگ هستیم برگرد به خانه ات پیرمرد برگشت و آنچه را شنیده بود برای زنش تعریف کرد. بعد گفت مگر من از آن گرگ پیر کمتر هستم من هم در خانه مینشینم تا خدا روزی مرا هم بفرستد! هر چه زنش خواست او را دنبال کار بفرستد، پیرمرد از جایش تکان نخورد زن رفت از باغچه سبزی بچیند تا کاردش را به زمین فرو کرد صدایی شنید خاک را کنار زد. کوزه ای دید پر از سکه رفت و به شوهرش خبر داد. پیرمرد گفت: خداوند باید گنج را به داخل خانه بفرستد! زن رفت و هر چه زور زد نتوانست کوزه را تکان بدهد ناچار کار را گذاشت برای فردا تا شاید شوهرش کمکی بکند. زن همسایه که حرف های زن پیرمرد را شنیده بود، همین که شب شد بیل و کلنگ را برداشت و رفت سراغ کوزه دست برد کوزه را بردارد دید توی آن مار و مارمولک است. عصبانی شد و کوزه را برداشت و انداخت توی اتاق پیرمرد و زن و بچه هایش پیرمرد با صدای شکستن کوزه و جرینگ جرینگ سکه ها از خواب پرید. به زنش گفت دیدی چه جوری روزی رسان گنج را از سقف اتاق به داخل اتاق فرستاد. آنها سالهای سال به خوشی زندگی کردند."