Khazravan خزروان
Kharvazan | خزروان | خَروَزان | پوراهریمن
Illustration by Erfan Aghvami
خَروَزان یا خزروان نام دیو سیاهی است که در شاهنامه به عنوان پوراهریمن از او یاد میشود. واژه خزروان یا خزربان مرکب از خزر و وان معنای نگهبان خزر است. روایت این موجود این چنین است که کیومرث پادشاه ایران بود و دد و دام تحت فرمانروایی او بودند و از او اطاعت میکردند. او پسری به نام سیامک داشت و کیومرث بسیار او را گرامی میداشت. پادشاه هیچ دشمنی نداشت جز یک اهریمن، این اهریمن بچه ای داشت که مانند گرگی سترگ بود. خزروان سپاهی را پدید آورد تا به کیومرث حمله کند و فرمانروایی را از او بگیرد. هنگامی که این خبر به سیامک پسر پادشاه رسید به خشم آمد و لباس رزم خود را پوشید و چون آن زمان زره جنگی وجود نداشت، لباس از چرم پلنگ پوشید و به جنگ خزروان رفت. سیامک به نبرد تن به تن با خزروان پرداخت، خزروان چنگ بر پشت او زد و او را بر زمین انداخت و سینه اش را درید، بدین سان سیامک به دست خزروان کشته شد. هنگامی که خبر به کیومرث رسید وی بر مرگ فرزندش سوگواری کرد و بسیار گریست. کیومرث برای انتقام فرزندش، لشکری را از دد و دام و مرغ و پری تشکیل داد و آن ها را همراه با هوشنگ فرزند سیامک به سوی سپاه خزروان فرستاد و خودش نیز آن ها راه همراهی کرد. دو سپاه با یکدیگر آویختند و سپاه هوشنگ لشکر دیوان را نابود ساخت، سپس هوشنگ به جنگ با خزروان رفت و او را به خاک افکند و نابود کرد
بدین سان انتقام پدرش سیامک را از خزروان گرفت
سیامک بیامد برهنه تنا
بر آویخت با پور آهرمنا
سیامک به دست خزروان دیو
تبه گشت و ماند انجمن بیخدیو
نگارگر: سید عرفان رسّام
Kharvazān is the name of a black Dev who is referred to as the son of Ahriman ("destructive/evil spirit"). The story is told in the Shahname that Khazravan created an army to attack Kiyomarth and take the rulership from him. The beautiful and brave son of Gayoumart (the first human), named Siyamak, suits in leopard skin armor to fight the destructive black Dev. Siamak raises an army of animals, Peris, and Fairies to meet Xarvazan and stop him. But the mighty dev throws him to the ground and slices his back. When the news reached Kyomarth, he mourned the death of his son and cried a lot. To avenge his son, Kiyomarth formed an army of deer, livestock, chickens, and birds and sent them along with Hushang, Siamak's son, to the army of Khazravan, and he himself accompanied them. The two armies clashed with each other and Hushang's army destroyed the Balck Dev's army, then Hoshang went to Xarvazan and destroyed him. In this way, he took the revenge of his father Siamak from the Dev.