درباره آفرینش مادی

این بخش به آفرینش جهان مادی توسط اورمزد اشاره می‌کند مانند آفرینش آسمان، گیاه و نخستین انسان و در پایان به توضیح گاهشماری از دید جهان بینی زردشتی می‌پردازد. برای مثال می‌خوانیم که اورمزد آسمان را لایه لایه به شکل تخم مرغی اطراف زمین آفرید و محافظانی اطراف آسمان قرار گرفته‌اند تا اجازه ندهند نیرو‌های پلیدی بیش از این وارد زمین شوند و یا اهریمن از صحنه‌ی نبرد خیر و شر که در زمین است، خارج شود


چون اهریمن به گیجی از کار بیفتاد - چنان که فرازتر نوشتم - سه هزار سال به گیجی فروماند. در آن از کارافتادگیِ آن اهریمن، هرمزد آفریدگان را به صورت مادّی آفرید. از روشنیِ بیکران آتش، از آتش باد، از باد آب، از آب زمین و همۀ هستیِ مادّی را فراز آفرید. 

چنین گوید به دین که نخستین آفریده همه آب سرشکی بود، زیرا همه (چیز) از آب بود جز تخمۀ مردمان و گوسپندان، زیرا آنان را تخمه آتش-تخمه است. او، نخست، آسمان را آفرید برای باز داشتنِ (اهریمن و دیوان)، باشد که (آن آفرینش را) آغازین خوانَد؛ دیگر، آب را آفرید برای از میان بردن دروجِ تشنگی؛ سدیگر، زمین را آفرید همه مادّی؛ چهارم، گیاه را آفرید برای یاری گوسپند سودمند؛ پنجم، گوسپند را برای یاریِ مرد پرهیزگار (آفرید)؛ ششم، مرد پرهیزگار را آفرید برای از میان بردن و از کار افگندنِ اهریمن و همۀ دیوان؛ سپس، آتش را آفرید (چون) اخگری و بِدو درخشش از روشنی بیکران پیوست. آن‌گونه تنی نیکو (داشت) که آتش را درخور است. او، سپس، باد را آفرید به (مانند) تنِ مرد جوانِ پانزده ساله که این آب و گیاه و گوسپند و مرد پرهیزگار و هر چیزی را ببَرد و بدارد. چگونگی ایشان را گویم: 

نخست، آسمان را آفرید روشن، آشکارا، بسیار دور و خایه دیسه و (از) خُماهَن که گوهر الماس نر است؛ سر او به روشنیِ بیکران پیوست. او آفریدگان را همه در درون آسمان بیافرید، دژگونه باروئی که آن را هر افزاری که برای نبرد بایسته است، در میان نهاده شده باشد؛ یا بمانند خانه‌ای که هر چیز در (آن) بماند. بُن پایۀ آسمان را آن‌چند پهنا است که آن را درازا است؛ او را آن‌چند درازا است (که) او را بالا است؛ او را آن‌چند بالا است؛ که او را ژرفا است؛ برابر اندازه، متناسب و بیشه مانند. مینویِ آسمان، (که) اندیشمند و سخنور و کُنِشمند و آگاه و افزونگر و برگُزیننده است، پذیرفت دورۀ دفاع بر ضد اهریمن را که باز تاختن (وی را به جهان تاریکی) نَهِلَد. مینوی آسمان - چونان گُردِ ارتشتاری که زره پوشیده باشد تا بی‌بیم، از کارزار رهائی یابد - آسمان را بِدان گونه (بر تن) دارد. 

او به یاریِ آسمان شادی را آفرید. بدان روی برای او شادی را فراز آفرید که اکنون که آمیختگی است، آفریدگان به شادی درایستند. سپس، از گوهر آسمان آب را آفرید چندِ مردی که دو دست بر زمین نهد و به دست و پای رَوَد (و) آنگاه آب تا شکم او بایستد؛ بدان بلندی آب بتاخت. به یاریِ او باد، باران، مه، ابر بارانی و برف آفریده شد. سدیگر، از آب زمین را آفرید گِرد، دور گذر، بی‌نشیب و بی‌فراز، درازا با پهنا و پهنا با ژرفا برابر، راست میان این آسمان قرار بگرفته. چنین گوید که او نخست، يك‌سومِ این زمین را فراز آفرید سخت چون سنگزار؛ دیگر، يك‌سوم این زمین را فراز آفرید گَرد آگَنده؛ سدیگر، یک سوم این زمین را فراز آفرید از گِلِ نرم. او گوهر کوه‌ها را در زمین بیافرید که پس از آن از زمین بالیدند و رُستند. او به یاری زمین آفرید آهن، روی، گوگرد و بوره و گچ و نیز همۀ (آنچه را که از) تخمۀ آن سخت زمین‌اند. جز احجار کریمه که از تخمه‌ای دیگرند. زمین را چونان مردی ساخت و آفرید که همه سویِ تنِ وی را جامه (بر) جامه سخت درگرفته است. زیر این زمین را همه‌جا آب بایستد. 

چهارم، گیاه را آفرید، نخست بر میانۀ این زمین فراز رُست چندپایْ بالا، بی‌شاخه، بی‌پوست، بی‌خار و تر و شیرین. او همه گونه نیروی گیاهان را در سِرِشت داشت. او آب و آتش را به یاری گیاه آفرید، زیرا هر تنۀ گیاهی را سِرِشکِ  آبی بر سر و آتش چهار انگشت پیش (از آن است). بدان نیرو همی رُست. 

پنجم، گاو یکتا آفریده را در ایرانویج آفرید، به میانۀ جهان، بر بارِ رودِ وِه دائیتی که (در) میانۀ جهان است. (آن گاو) سپید و روشن بود چون ماه که او را بالا به اندازۀ سه‌ نای بود. به یاری او آفریده شد آب و گیاه، زیرا در (دوران) آمیختگی او را زور و بالندگی از ایشان بُوَد. 

ششم، کیومرث را آفرید روشن چون خورشید. او را به اندازه چهار نایْ بالا بود. 

پهنا(ش) چون بالا(ش)؛ راست بر بارِ رودِ دائیتی که (در) میانۀ جهان ایستد. کیومرث بر سوی چپ و گاو بر سوی راستِ (هرمزد آفریده شدند). دوری ایشان، یکی از دیگری، و نیز دوری از آبِ دائیتی به اندازۀ بالای خود (ایشان) بود. کیومرث دارای چشم، دارای گوش، دارای زبان و دارای دَخشَک بود. دخشک داشتن این است که مردم از تخمۀ او بدان گونه زادند. به یاری او خوابِ آسایش بخشنده آفریده شد؛ زیرا هرمزد آن خواب را به تنِ مردِ بلندِ پانزده سالۀ روشن فراز آفرید. او کیومرث را با گاو از زمین آفرید. او از روشنی و سبزیِ آسمان نطفۀ مردمان و گاوان را فراز آفرید، زیرا این دو نطفه را (که) آتش‌تخمه‌اند نه آب‌تخمه، در تن گاو و کیومرث بداد تا افزایش یافتن مردمان و گوسفندان از آن باشد. 

او این شش آفرینش را به شش گاهِ گاهنبار بیافرید، به سالی که سیصد و شصت و پنج روز به شمار است، و دوازده ماه، هر ماهی سی روز و يك ماه سی و پنج روز. بر هر روزی نام امشاسپندی نهاده شد. چگونگی آن را گویم: 

نخست، آسمان را آفرید به چهل روز که از روز هرمزد، ماه فروردین تا روز آبان، ماه اردیبهشت است. پنج روز درنگ کرد تا روز دی‌بمهر. آن پنج روز گاهنبار و آن را نام مَدیُوزَرم است. آن را گزارش این که زیستگاهِ مهر و ماه و سبزی به پیدائی آمد. 

دیگر، آب را آفرید به پنجاه و پنج روز که از روز مهر، ماه اردیبهشت است تا روزِ آبان، ماه تیر، پنج روز درنگ کرد تا روز دی بمهر. آن پنج روز گاهنبار و آن را نام مَدیوُشَم، که آن را گزارش این که او آب را روشن بکرد، زیرا نخست تیره بود. 

سدیگر، زمین را به هفتاد روز آفرید که از روز مهر، ماه تیر تا روز اَرد، ماه شهریور است. آن پنج روز را درنگ کرد تا روز اَنَغران. آن پنج روز گاهنبار و او را نام پدیشهه است. او را گزارش این که به پای رفتن آفریدگان را بر زمین پدید آورد.

چهارم، گیاه را آفرید به بیست و پنج روز (که از روز هرمزد، ماه مهر، تا روز اَرد است). پنج روز درنگ کرد تا روز اَنَغران. آن پنج روز گاهنبار و او را نام اَیاسریم است که او را گزارش این که برگ و بوی و رنگ و سبزی پیدا شد. 

پنجم، گوسفند را آفرید به هفتاد و پنج روز که از روز هرمزد، ماه آبان، تا روز دی‌بمهر، ماه دی است. پنج روز درنگ کرد تا (روز بهرام). آن پنج روز گاهنبار و او را نام مَدیاریم است که او را گزارش این که انبار زمستان را برای دام‌های خویش فراهم بکرد.

ششم، مردم را آفرید که کیومرث است، به هفتاد روز که از روز رام، ماه دی، تا روز اَنَغران، ماه سپندارمذ است. پنج روز درنگ کرد تا (روز وَهیشتُوئیشت گاه). آن پنج روز گاهنبار است که آن پنج روزِ ترُوفته است که دزدیده خواند، او را نام هَمَسپَهمَدیم  است که او را گزارش این که حرکت همۀ سپاه به گیتی پیدا شد، زیرا فِرَوَهرِ مردمان به هم‌سپاهی رفتند. نام آن پنج روز که تروفته است، که پنج گاه گاهانی است، که پنجۀ نیکو خوانَد، به (صورتِ) دینی این است: اَهونویدگاه، اوشتَویدگاه، اِسپندوُمِد گاه، وَهُوشَهرگاه، وَهیشتُوئیشت گاه.

نام آن سی روز که بر ماه‌ها نهاده شده است، این است: هرمزد، بهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ، خرداد، امرداد، دی، آذر، آبان، خور، ماه، تیر، گُوش، دی، مهر، سروش، رَشن، فروردین، بهرام، رام، باد، دی، دین، ارد، اَشتاد، آسمان، زامیاد، ماراسپند، اَنَغْران. 

آن دوازده ماه را نام از همان امشاسپندان است: فروردین‌ماه، اردیبهشت‌ماه، خردادماه، تیر ماه، امرداد‌ماه، شهریورماه، مهرماه، آبان‌ماه، آذرماه، دی‌ماه، بهمن‌ماه، سپندارمَذماه. 

چگونگی ایشان را يك يك فراز تر گویم.

Previous
Previous

بخش نخست سرآغاز

Next
Next

درباره فراز آفریدن روشنان