Haftwad’s Worm کرم هفتواد
Haftvad’s Worm | Haftwad | هفتواد
Illustration by mo.rasoulipour
روایت هفتواد در شاهنامه و همچنین اردشیر بابکان آمده است
هفتواد دو داستان در هم آمیخته است: پیدایش ابریشم در ایران، پایان اشکانیان و بر سرکار آمدن ساسانیان
روایت هفتواد این چنین است که: در شهری به نام کجاران ( در شاهنامه فردوسی ) و یا کلالان ( در کارنامک اردشیر پاپکان ) که نان آور خانواده ها زنان و همگی در کار ریسندگی بودند.
در این شهر مردی می زیسته به نام هفتواد ( در شاهنامه) و یا هپتن باد ( کارنامک) این مرد هفت پسر داشت.
وی هفت پسر و تنها یک دختر داشت، دختر روز ها همراه دیگر دختران شهر دوک نخ ریسی برگرفته و به دامنه کوهی به نخ ریسی می پرداختند
روزی دختر هفتواد بر زمین سیبی میبند و آن را برداشته و به دو نیم میکند، در درون آن کرمی می یابد، آن را از میان سیب برمیدارد و در دوکدان خویش میگذارد، کرم به رشتن میپردازد
آن روز دختر دو چندان همیشه نخ می ریسد.
این داستان روز ها ادامه می یابد، کرم هر روز سیبی میخورد و کار بسیار میکرد، تا این که کرم بزرگ و قوی شد.
این چنین شد که هفتواد و فرزندانش به پشتوانه ی ثروتی که از کرم بدست آوردند، سربازانی استخدام کردند و در مقابل حاکمی که به طمع گرفتن مالیات سر وقتشان آمده بود، ایستادگی کنند، در مقابل هفتواد و پسرانش کسی را یارای ایستادن نبود، هفتواد دژی بزرگ در کوه ساخت و کرم که دیگر
به شکل غول آسایی بزرگ شده بود و به حوض آبی درون قلعه منتقل شده بود.
در ابتدا اردشیر دو سپاه به جنگ با هفتواد میفرستد اما کاری از پیش نمیبرد، وی پس از آن نقشه ای برای قتل کرم هفتواد طرح میکند.
در حالی که دژ هفتواد همچنان در محاصره سپاه او بود، اردشیر خود در لباس پیله وری به درون دژ راه یافته و در آنجا به عنوان یک پیله ور خراسان که آواره کرم را شنیده و اینک به حاجت خواهی و نذر و نیاز به درگاه کرم روی آورده است ، با نگهبانات کرم طرح دوستی می ریزد. شبی آنان را مست و مدهوش کرده و به هنگام چاشت کرم مقداری قلع گرم در حلقوم وی می ریزد و کرم میترکد
با کشتن کرم، اردشیر به سپاهش در بیرون قلعه علامت داده و آن ها قلعه را که دیگر در حصار بخت کرم نبوده تصرف میکنند.
اردشیر هفتواد را نیز پس از آن میکشد.
Visual Description
…
Compare With
…