آخرین سفر حج
افزوده شده به کوشش: شراره فرید
موجود افسانه ای: ندارد
نام قهرمان/قهرمانان: شیر
نوع قهرمان/قهرمانان: حیوان
نام ضد قهرمان: روباه
مجموعه: فرهنگ افسانه های مردم ایران - ع.ا. درویشیان، ر. خندان
شماره صفحه در مجموعه: جلد یکم ص ۵۸-۵۷
منبع یا راوی: منصور یاقوتی
کتاب مرجع: افسانه از ده نشینان کرد
توضیح نویسنده
قهرمانهای قصه را جانوران تشکیل می دهند؛ اما ماجرا همچنان رنگی انسانی دارد. گویی آدمیان تنها پوست حیوانات را بر سرکشیدهاند. در قصه غلبه سادگی و صداقت بر مکر و حیله و نامردی دیده میشود. نقطهی اوج و پایان قصه یکی است. نثر قصه عادی بوده و در آن از شعر محلی استفاده شده است
روزی روباه تصمیم میگیرد برای سبک کردن بار گناهانش به حج برود. در بین راه گرگ، شیر، شغال و پلنگ نیز با او همراه میشوند. پس از طی مسافتی گرسنگی به آنها فشار میآورد. روباه شعری میخواند و بدین وسیله به دیگران میگوید که شغال موجود زائدی است و به هیچ دردی نمیخورد و حیوانات به شغال حمله میکنند و او را میکشند و میخورند. به همین ترتیب در بین راه گرگ و پلنگ نیز کشته و خورده میشوند. هربار از حیواناتی که باقی ماندهاند یکی برای رفع گرسنگی پاره میشود. روباه مقداری از روده های آنها را ذخیره میکند. از حیوانات فقط شیر و روباه باقی میمانند. روزی شیر که خیلی گرسنه است متوجه میشود که روباه چیزی در دهان گذاشته و مشغول جویدن است و در ضمن یک چشم خود را هم بسته است. شیر از او جریان را میپرسد روباه میگوید چشم خودم را در آوردم و از گرسنگی مشغول خوردن آن هستم. شیر غافل از فرط گرسنگی از روباه میخواهد که یک چشم او را در آورد و روباه یک چشم شیر را نیز بیرون میآورد و به دهان خود میگذارد و کمی پهن به دهان شیر میگذارد. به این ترتیب چشم دیگر شیر نیز بیرون آورده میشود. آنها به راه خود ادامه میدهند تا این که به پرتگاهی میرسند. روباه به شیر کور میگوید در برابر تو یک آهوی چاق و چله وجود دارد. شیر به سوی آهوی خیالی میپرد اما به ته دره سقوط میکند. روباه روی سر شیر مجروح میرود و از ته او شروع به خوردن میکند. شیر که همه چیز را فهمیده به روباه میگوید: بیا از سینهام بخور که لذیذتر است. روباه به طمع میافتد و به طرف سینهی شیر میرود اما شیر از فرصت استفاده کرده و روباه را میکشد