تبر
افزوده شده به کوشش: نیلوفر ذ.
شهر یا استان یا منطقه: nan
منبع یا راوی: فضل الله صبحی (مهتدی)
کتاب مرجع: عمونوروز - ص ۴۲ انتشارات امیر کبیر چاپ دوم ۱۳۴۱
صفحه: ۵۱-۵۲
موجود افسانهای: -
نام قهرمان: تبر
جنسیت قهرمان/قهرمانان: nan
نام ضد قهرمان: درخت صنوبر- پلی از چوب صنوبر
میتوان تعبیری سمبلیک از این قصه به دست داد: جنگل = جامعه یا زندگی صنوبر نورس = نیروی جوان و بالنده تبر = هر چیز ضد بالندگی پل صنوبر= نیرو یا عنصر فداکار (جنسیت پل، انگیزه فداکاری را موجه تر می سازد )
روزی تبری پی هیزم رفت، ترق و تروق به تنههای پوسیده میزد و میخندید و با خودش میگفت: «امروز میل من است. بخواهم میشکنم. بخواهم رد میشوم و کاری ندارم. صاحب اختیار اینجا من هستم.» توی جنگل درخت صنوبر نورس زیبائی با شاخ و برگ پیچ در پیچ سر به آسمان کشیده، مایه دلخوشی و لذت درختان کهن بود. چشم تبر به آن صنوبر که افتاد از حیرت چرخی زد و گفت: «آهای صنوبر فرفری، حالا من تو را دست پیچ پیچ میکنم تا دیگر زیاد به زیباییات ننازی. همین حالا شروع به شکستن تو خواهم کرد تا تراشههایت به اطراف پراکنده شوند.» صنوبر وحشت کرد و با التماس گفت: «تبر مرا نینداز. تازه باران برای خواستگاری من آمده بود. من هنوز جوانم. میخواهم زندگی کنم. مرا نینداز خواهش میکنم.» تبر گفت: «پس گریه بکن تا من ببینم!» صنوبر شاخههای قشنگ خود را خم کرد و اشک زرین باریدن گرفت! تبر آهنی قهقههای زد و به صنوبر حمله کرد و چنان خود را به آن زد که تراشههای صنوبر به اطراف پراکنده شد. درختها همه اخم کرده، غمگین شدند و در سراسر جنگل تاریک صدای پچ پچ آنها از آن کار زشت بلند شد، تا آن خبر غمانگیز به پلی رسید که از چوب صنوبر ساخته شده بود. تبر درخت را از ریشه زد و کار خود را کرد. صنوبر هم به زمین غلطید و همان طور زیبا و پرچین و شکن، روی علفها و گلهای کبود آسمانی رنگ، دراز شد. تبر آن را گرفت و کشانکشان به طرف خانه خود برد. اتفاقاً، راه تبر از روی پل چوب صنوبر میگذشت. وقتی که میخواست عبور کند، پل به او گفت: «چرا تو، توی جنگل فضولی و بدجنسی میکنی و خواهرهای مرا میبری؟» تبر به طرف او برگشت و غرش کرد: «حرف نزن بی ادب! اگر اوقاتم تلخ بشود، تو را هم قطعهقطعه میکنم.» پل دیگر طاقت نیاورد و به کمر خودش هم رحم نکرد. نفس بلندی کشید خم شد و شکست و تبر هم توی آب افتاد و شلاپی صدا کرد و غرق شد. صنوبر جوان هم، روی آبهای رود، به طرف دریا و اقیانوس شنا کرد.