کلیدواژه وارد نمایید تا در همهی داستانها جست و جو شود 👆
برزگر و خرس
دو برادر بودند یکی عاقل و دیگری دیوانه. هنگامی که پدرشان مرد، به هرکدام از آنها مقداری ارث یکی بود یکی نبود. پیرمردی بود که قطعه زمینی داشت. این پیرمرد نان سالانه خود و هفت دخترش را از کشت زمین به دست میآورد. یک روز پیرمرد مشغول شخمزدن زمینش بود، خرسی از راه رسید و گفت: عمو! خداقوت!! مرا شریک خودت میکنی؟ کشاورز ترسید و گفت: بله، بله تو را شریک میکنم
براشیت و براعاقل
دو برادر بودند یکی عاقل و دیگری دیوانه. هنگامی که پدرشان مرد، به هرکدام از آنها مقداری ارث رسید. برادر عاقل همه داراییاش را به پول تبدیل کرد و پنهان ساخت. برادر دیوانه هرچه داشت خرج قمار و خوشگذرانی کرد
برادر ناتنی و گنج آقا موشه
سال ها پیش از این، سه تا برادر بودند، دو تایشان از یک مادر بود و یکی اشان از مادر دیگر. روزی که پدرشان داشت میمرد، به آن دو برادر وصیت کرد: «هرچه من دارم، هر سه نفر بین خودتان درست قسمت کنید. مبادا بین خودتان با برادر کوچکترتان فرقی بگذارید.» پدر مرد. برادرها پس از دفن پدر و انجام مراسم، خواستند ارث تقسیم کنند
برادر عوض نداره
قصه ای است از هوش و ذکاوت زنی که بستگان خود را از مرگ نجات می دهدتاجری بود که زنی داشت. این زن و شوهر همدیگر را خیلی دوست داشتند. آنها چهار پسر داشتند. روزی یکی از پسرها با یک مشتری، که آمده بود جنس بخرد، دعوایش شد. دایی پسر از او پشتیبانی کرد و کار به زد و خورد کشید. یک نفر هم به پشتیبانی از مشتری وارد دعوا شد. تاجر هم به ناچار قاطی معرکه شد. این ها را گرفتند و به محکمه بردند
برادر عاقل و دیوانه
در روزگاران پیشین، دو برادر بودند که در دهی زندگی می کردند. یکی از آنها دیوانه بود و آن یکی عاقل. آنها پدر و مادر هم نداشتند و صاحب یک خانه و دو تا ماده گاو بودند
بدکار به سزای خودش می رسد
در زمان های قدیم، درویشی از کنار دیوار قصر سلطان می گذشت و مدح علی می گفت. سلطان صدایش را شنید و از او پرسید: دنیا را چه می بینی؟ درویش گفت: بدکار به سزای خودش می رسد
باوه بیل به ته
قصه عامیانه «باوه بیل به ته» گرد آمدن و شیون و زاری کردن جاندار و غیرجاندار، حیوان و انسان گیاه و حشره و... در «غم مرگ» یک کک است. قصه یک خط ارتباطی (هرچند ضعیف) بین تمام آنها رسم می کند
باغ گل زرد و باغ گل سرخ
این قصه در رابطه با آدمیان است و در آن از نیروهای ماورالطبیعه خبری نیست. این گونه قصههای عامیانه بیشتر به روابط و سنتهای ازدواج و زناشویی نظر دارند. نکته دیگر این که دختر قصه از هوش سرشاری برخوردار است و این امر سبب دل بستگی قهرمان پسر قصه میگردد
باغبان و پرنده کوچک
این قصه در زمره قصههای پند آموز است. شکل دهندگان قصه یک باغبان و یک پرنده کوچک است
بازرگان و قاضی و بهلول
روایت دیگری از بهلول که با هوش و کاردانی خود، خیانتکاران را به سزای عمل خویش میرساند